امروز در آخرین روز مطبوعات در سال ۱۳۹۰ تنها هشت روزنامه تهران منتشر شده اند و بیشتر روزنامه ها شماره های پایانی گذشته را آخرین شماره خود تلقی کرده اند چنان که روزنامه ها خبر داده اند که جاده های شمال شلوغ می شود و غیبت دانش آموزان در مدارس هم موجه تلقی شده است.
پسلرزه های سئوال رییس جمهور، قطع خدمات بانکی سوئیفت، گزارش هائی در تقویت موضع دولت بشار اسد در سوریه و ابراز نگرانی برای وضعیت کشور در سال آینده از جمله مهم ترین مطالب این روزنامه ها ست که با عکس هائی از پیروزی تیم فوتبال استقلال در جام حذفی کشور خبر داده اند.
قهرمانی تیم فوتبال استقلال در مسابقات جام حذفی باشگاه های کشور، برای ششمین بار ، در صفحه اول چند روزنامه اول هفته تهران منعکس شده چنان که شرق نوشته قهرمانی استقلال از آن جهت برای پرویز مظلومی لذتبخش است که در مقاطعی بحران را با تمام وجود لمس کرد.
به نوشته این روزنامه استقلال برای ششمین بار جام حذفی را بالای سر برد تا به رغم این هیجان یک پله هم از حریف دیرینه فاصله بگیرد. از ۲۶ دورهای که جام حذفی برگزار شده، استقلال ۶ قهرمانی دارد و پرسپولیس ۵ قهرمانی.
تیتر و عکس صفحه اول روزنامه شرق
از وام بدهیم که گاز ببرند تا تنها موفقیت اقتصاد
"رکورد تا رکود" تیتر اول اعتماد است، "یارانه نقدی افزایش نمی یابد" عنوان اصلی جهان صنعت است و دنیای اقتصاد از " سه پیامد اصلاح بسته پولی" نوشته است.
رضا زندی در سرمقاله شرق با اشاره به قراردادهای تازه نفتی ایران و هند نوشته شبه قارهنشینان هم بازی را یاد گرفتهاند. فشار آمریکا را «علنی» میکنند و از ایران «امتیاز» میگیرند. به تهران «نزدیک» میشوند تا قراردادهایشان با واشنگتن را «امضا» کنند. حکایت بازیکنان چینی و روسی هم در این میدان «مثنوی هفتادمن» است. ما «کجا» ایستادهایم؟
این کارشناس مسائل نفتی به یادها آورده در بحبوحه خبرهای انتخاباتی مجلس، خبر اعطای وام ۲۵۰میلیوندلاری تهران به اسلامآباد، برای احداث خط لوله انتقال گاز ایران در خاک پاکستان، «فید» شد. اواسط هفته گذشته وزارت نفت پاکستان در بیانیهای اعلام کرد: «سرپرست چینی کنسرسیوم ارایه خدمات مشاورهای برای احداث خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان، از معاهده کنار کشیده و حاضر به امضای نهایی قرارداد نشده است.» این درحالی است که قول وام ۲۵۰میلیون دلاری ایران را در جیب گذاشتهاند. آیا پاکستان از گشادهدستی ایران طماع شده و امتیازات بیشتری میخواهد؟!
به نوشته مقاله شرق ماجراهای قرارداد انتقال گاز ایران به شبه قاره که زمانی «خط لوله صلح»! نامیده میشد، چه وقت به پایان خواهد رسید؟ هنوز هندیها را فراموش نکردهایم. قابله با «ابعاد تحریم» قابل درک است اما اگر خارجیها بدانند که فشاری از سوی افکارعمومی ایران متوجه پشت میزنشینان نیست، زیادهخواهی میکنند. مگر تجربهها را نداشتهایم؟! این رسم دیپلماسی است. پس به سود منافع کشور است که مذاکرهکنندگان پاسخگوی افکارعمومی باشند.
و خلاصه این که: مقامات دولتی با کدام منطق در این شرایط سخت اقتصادی که گرفتن دلارهای نفتی هم دشوار شده است ۲۵۰میلیون دلار وام به پاکستان دادهاند؟ حتی اگر توجیه کنیم که منافعمان در اجرای به موقع این پروژه است چرا باید تعهدات پاکستانیها را ما انجام دهیم؟!
کارتون آروین در شرق
دکتر حسین عبدهتبریزی اقتصاددان در مقاله ای در اعتماد نوشته شایسته آن است که خوشبینانه به نکات مثبت اقتصاد ایران اشاره کنیم. در این شرایط دشوار حصر و تحریم، نرخ رشد نازل اقتصاد، چندنرخی شدن فسادآور ارز، دلاریشدن اقتصاد که نشان از تورم لجامگسیخته دارد و از هفت برابر شدن حجم پول در شش سال گذشته نشات میگیرد، نرخ بالای بیکاری، اصرار بر ریشهکنکردن تکنوکراسی بعد از انقلاب و...، به کدام گوشه روشن اقتصاد ایران نگاه کنیم که سخن به دروغ نرانده باشیم؟ تنها نکته مثبت اقتصاد ایران جانگرفتن نسبی صنعت ملی و کشاورزی در ماههای اخیر است؛ وضعیتی که در ماههای آتی بهتر نیز خواهد شد. البته این تحول ارتباطی با اقدامات دولتیان ندارد و برعکس حاصل آن است که دولتیان ـ برخلاف برنامه و خواست خود - از کنترل قیمت ارز بازماندند.
نویسنده مقاله اعتماد تاکید کرده دولتیان به دنبال دلار ۶۰۰ تومانی بودند که در صورت حصول این هدف، تتمه تولیدات صنعتی و کشاورزی داخلی نیز نابود میشد. اقتصاددانان ایران در پیشنویس برنامه سوم، نرخ دلار را در سال آخر برنامه سوم حدود ۱۲۶۰ تومان تعیین کرده بودند. ولی هیچکس چنین نرخی را جدی نگرفت و حتی رسیدن به آن را خیانت تلقی کردند. چنین بود که با وجود رشد نقدینگی و نرخ تورم بالاتر از ۲۰درصد، قیمت ارز به بهانه واهی «دفاع از پول ملی» همچنان پایین نگه داشته شد تا به صنایع خارجی- و در راس آنها اقتصاد چین- یارانه پرداخت شود و حتی تولید کبریت و شیشه با سابقهیی ۱۵۰ ساله در ایران متوقف شود.
نویسنده این مقاله به طعنه نوشته جایی که میوه نیست چغندر سلطان مرکبات است. بهترین اتفاق این روزهای اقتصاد ایران نفسگرفتن تولید ملی به دلیل گران شدن ناخواسته ارز است. این البته به معنای تایید افزایش بیبرنامه قیمت ارز و بلبشوی چندنرخیشدن آن نیست. ایکاش افزایش نرخ ارز متناسب با تورم، به اتکای برنامهیی دقیق طی چند سال اجرایی میشد تا هزینههای اقتصاد سیاسی آن به حداقل میرسید. «چراغ مرده کجا، شمع آفتاب کجا».
محمدرضا سعدی در سرمقاله جهان صنعت نوشته دو روز دیگر سال ۹۰ هم به پایان میرسد و سال ۹۱ به کارنامه دولت دهم اضافه خواهد شد، سالی که به صورت غیررسمی آخرین سال مدیریت آقای احمدینژاد خواهد بود. چه آنکه ۹۲ سال کاملی نیست و فرصتی برای تکمیل وعدههای داده شده وجود ندارد. از همین رو سال ۹۱ تنها فرصت باقی مانده برای آقای احمدینژاد به عنوان رییسجمهور دولت دهم است و دولت باید بسیاری از برنامههای نیمهتمام خود را به پایان برساند، برنامههایی مثل اجرای فاز بعدی قانون هدفمندی یارانهها و ایجاد ۵/۲ میلیون شغلی که قرار بود در سال ۹۰ اجرایی شود.
به نوشته این مقاله بجز این دو موضوع وعدههای بسیاری چون مسکن مهر یا عملیات عمرانی گسترده که طی سفرهای استانی داده شد هم نیازمند توجه جدی است. متاسفانه گزارشهای غیررسمی حکایت از آن دارد که بسیاری از طرحها و پروژههایی که در دولت نهم و دهم کلنگ خوردهاند یا اجرایی نشده یا به صورت نیمه فعالند زیرا منابع مالی که قرار بود صرف تکمیل آنها شود، نرسید و در بودجههای سنواتی هزینه بخشجاری شد!
جهان صنعت نوشته بخش تولید هم به دلیل اجرای نیمهتمام قانون هدفمندی یارانهها وضعیت خوبی ندارند آنها در سال آینده چشم به راه تصمیمهای درست و بجا از سوی دولت دارند تا بتواند از کمای رکود خارج شوند. حجم گسترده نقدینگی که در سال گذشته هر بار یک بخش از اقتصاد کشور را نشانه رفته و وضعیت را بحرانی کرد از چالشهای دولت در سال آینده خواهد بود.
صفحه اول روزنامه جوان
بچه های فقیر دور از مدرسه
شیرزاد عبداللهی در مقاله ای در اعتماد نوشته اگر تنها یک وظیفه برای وزارت آموزش و پرورش قائل شویم، آن وظیفه، زیر پوشش تحصیلی بردن همه کودکان است به گونهیی که هیچ کودک واجبالتعلیمی خارج از مدرسه نباشد. واقعا چه تعداد از کودکان ایرانی از تحصیل بازماندهاند؟ برخی آمارهای غیررسمی از محرومیت ۶ تا ۷ میلیون کودک ایرانی از تحصیل حکایت میکند. گزارش منتشرشده توسط مرکز پژوهشهای مجلس، رقم ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را صحیح میداند، اما آمارهای رسمی آموزش و پرورش خبر از پوشش ۹۸ درصدی کودکان ایرانی میدهند و رقم بازماندگان از تحصیل را حداکثر ۳۰۰ هزار نفر برآورد میکنند.
به نظر این کارشناس مسائل آموزش و پرورش نکته مورد توافق همگان این است که تعداد دانشآموزان ایرانی از رقم ۱۹ میلیون در سال ۱۳۷۸ به رقم ۴/۱۲ میلیون کاهش یافته است. به عبارتی دیگر در ۱۳ سال اخیر به طور متوسط سالانه حدود ۵۰۰ هزار نفر از آمار دانشآموزان ایرانی کاسته شده است که البته کارشناسان دلیل اصلی آن را کاهش نرخ رشد جمعیت در دهههای ۷۰ و ۸۰ میدانند. عدهیی از بازماندگان از تحصیل هرگز پشت میز مدرسه ننشستهاند، اما بیشتر آنها در طول سالهای تحصیل از چرخه آموزش خارج میشوند. بیشترین میزان ترک تحصیل دانشآموزان مربوط به دوره متوسطه و کمترین آن، مربوط به دوره ابتدایی است. به عبارتی ترک تحصیل کودکان با افزایش سن آنها نسبت مستقیم دارد.
مقاله اعتماد پیشنهاد کرده اگر دلیل ترک تحصیل فقر است، باید تحصیل به عنوان کار این کودکان محسوب و برای آنها کمکهزینه آموزشی منظور شود. کودکانی که بر اثر خشونت اولیای مدرسه یا روشهای سختگیرانه آموزشی و ترس از آزمون مدرسه را ترک کردهاند، باید با ملاطفت، دوباره به مدرسه برگردانده شوند و آموزش و پرورش به این شعار که تحصیل حق همه کودکان است، جامه عمل بپوشاند.
پسلرزه های سئوال و جواب های شوخ
"پاسخها به «پاسخ» احمدینژاد" تیتر اول شرق است و آرمان از "پسلرزه های جلسه سئوال" نوشته است.
بهمن کشاورز در مقاله ای در شرق به سئوال مجلس از رییس جمهور پرداخته و آن را از دیدگاه حقوقی و قانونی بررسی کرده و نوشته اهل سیاست و پرسشکنندگان اگر صلاح دیدند، به برخی پرسشهای متقابل پاسخ دهند و ذهن امثال بنده را روشن کنند. مثلا در مورد بودجه فرهنگی کشور یا نحوه انشاء و اجرای قانون ادغام وزارتخانههای ورزش و جوانان یا موضوع مستثنا کردن مجلس و دیوان محاسبات از شمول قانون خدمات کشوری (بهویژه این ادعا که در قانون، پس از تایید شورای نگهبان تغییراتی داده و ابلاغ شده است) یا این اعلام که موجودی صندوق ذخیره ارزی صفر است و بالاخره اینکه اعلامات و ادعاهایی که در مورد کمشدن یا گمشدن مبالغ عظیم ارزی شده بود صحت ندارد و پولی کم یا گم نشده است.
به نوشته شرق در مورد دلیل آقای رییسجمهور و بیان طنزآمیز ایشان نیز بحثی نمیکنیم زیرا شوخیهایی خیلی «جدیتر» از اینها قبلا مطرح شده بود. آن زمان که فرمودند: با قانونهایتان پدر صاحب بچه را درمیآورید یا مجلس باید قانونی تصویب کند که قابل اجرا باشد یا قانون را اجرا میکنیم به شرطی که قابل اجرا باشد.» واقعیت این است که مجلس محترم در استفاده از ابزارهای نظارتی خود نسبت به دولت بسیار ممسک و محتاط بوده است. اینکه صرفا سوال از رییسجمهور – که امری عادی است و آثار و تبعات فوری قانونی هم ندارد – با این همه بحث و نقل مواجه و همراه میشود، ناشی از همین امساک و احتیاط است. باید منتظر ماند و دید مجلس بعدی از اختیارات و ابزارهای نظارتی خود چگونه استفاده خواهد کرد.
نویسنده مقاله بعد از طرح راه های مختلفی که برای نمایندگانی وجود دارد که از پاسخ ها قانع نشده اند نوشته آقای رییسجمهور فرمودند: «... این بازی که در بازار ارز و طلا درست شد را من در یک فرصت مناسب برای مردم توضیح خواهم داد و علت چیز دیگری است...» بارها از ایشان و روسای جمهور پیشین و مسوولان و دولتمردان خرد و کلان شنیدهایم و میشنویم. سوال این است: این رازها و اسرار مگر چه چیزهایی هستند که افراد مختلف طی ۳۰ سال وعده افشای آنها را داده و بعدا از افشاگری منصرف شدهاند؟ آیا آن حدود ۳۰ میلیون نفر سی و چند سال پیش که حالا ۷۰ و چند میلیون نفر شدهاند، بالاخره به آن حد از رشد، تقوا و قابلیت اعتماد نرسیدهاند که بتوان مسایلی از اینگونه را با ایشان در میان نهاد؟
طرح علی دیواندری در اعتماد
روبرت صافاریان در صفحه آخر شرق از ماهی قرمز و نسبت آن با فرهنگ- اقتصاد و فلسفه نوشته و اضافه کرده که این روزها بحث خریدن یا نخریدن ماهی قرمز داغ است: ماهی قرمز نخرین. بیماری مییاره. درست نیست یه جاندار را برای شادیمون نابود کنیم. تازه ماهی قرمز مال سفره هفتسین نیست! مال چینیاست! بخریم اما بعد سیزده بریزیم تو حوض یا دریاچه پارکها، این طوری هم زنده میمونن هم بیشتر میشن.
به نوشته این مقاله یک عده می گویند به جای این کارا روشهای نگهداری ماهی قرمز را بگویید. کسی با این حرفها از خریدن ماهی قرمز منصرف نمیشه قربون شکلت. یا برای تعویض آب ماهی قرمز، مقداری آب رو دستکم برای چهار ساعت در ظرفی دیگه بگذارین تا کلر و اکسیژنش کمتر بشه. زودتر از هفتهای یکبار آب رو عوض نکنید. بیشتر از سه چهارم آب رو هم عوض نکنید.
مقاله شرق تاکید کرده که در آن میهمانی عده ای هم می گفتند خب دیگه چندوقت دیگه میگی شما باعث مرگ گوسفندان و مرغ و... اید. با نخریدن آنها به تولیدشان نه بگویید و با نخریدنشان زندگی را به آنها هدیه دهید! یکی هم مییاد مینویسه اصلا گوشت خوردن که تو فرهنگ ما نبوده! ماله چینه!
و خلاصه این که: اگه اینقد که به فکر ماهی حوض هستین به فکر مملکت بودین بهتر نبود.
پیشنهادهائی برای گذران تعطیلات نوروزی
پوریا عالمی در ستون کاناپه اعتماد نوشته: عید از راه رسیده است و دو ، سه هفتهیی، کشور تعطیل است. البته خیلی فرقی هم ندارد. یعنی قبلا همه جا باز بود ولی کار مفید آنچنانی انجام نمیشد، در عید همه جا تعطیل است و کاری انجام نمیشود. از آنطرف قبلا همه کارخانجات و ادارات باز بود و بعضی بیکار بودند، در عید کارخانجات و ادارات نیمه بستهاند، اما همه تمامبیکار هستند. پس ما یک جامعه رو به ثباتی در این زمینه داریم و بیکاری کمکم باید به عنوان یک کار تعریف شود. حالا که همه بیکاریم، ما برای پر کردن اوقات فراغت شما در ایام نوروز چند پیشنهاد داریم که بروید و حالش را ببرید.
از مجلس تقاضا میشود با عنایت به نظر آقای احمدینژاد، مبنی بر «صفاخیز» بودن ساختمان مجلس، از سال جدید، در ایام عید و تعطیلات آخر هفته مجلس باز باشد و زیرنظر مدیریت پارک ملت، پذیرای مردم باشد. البته مردم باید دقت کنند که در محوطه مجلس خوابشان نبرد. در ضمن باید دقت کنید سر شوخی را با کسی باز کنید آنجا. بعد هم خیلی سخت نگیرید اصولا میروند مجلس شوخی کنند و صفا کنند. شما هم حالش را ببرید.
طنزنویس چند تا پیشنهاد برای تعطیلات نوروز مطرح کرده: با خانواده برویم مجلس صفا، با خانواده برویم میدان پاستور تماشای رحیممشایی. با خانواده برویم کانادا بغل سلیندیون تماشای محمودرضا خاوری.با خانواده برویم تماشای سلحشور و جیرانی و فراستی. با خانواده برویم تماشای کفاشیان. با خانواده برویم سفرهای استانی. البته سفر استانی ما با سفر استانی آقای احمدینژاد فرق دارد. ما در سفر استانی باید از جیب خودمان خرج کنیم، برای همین ممکن است آنقدر که به هیات دولت در سفر خوش میگذرد به ما خوش نگذرد.
و سرانجام طنز اعتماد این است که: با خانواده برویم سازمان ملل، تماشا. صندلی که هست. خب به صورت خودجوش برویم که صندلیها هم پر شود. و اگر وقت اضافه آوردیم بروید اینترنت و چنان درگیر دور زدن فیلتر میشوید که نمیفهمید چطور وقتتان تمام شد و چشم که باز کنید میبینید عید هم تمام شده. بله. اینطوریهاست.
کارتون روز
نوروز از فیروزه مظفری